English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (553 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
abjure U برای همیشه ترک گفتن
abjured U برای همیشه ترک گفتن
abjures U برای همیشه ترک گفتن
abjuring U برای همیشه ترک گفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
permanent U آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
once and for all <idiom> U برای همیشه
for good U برای همیشه
sempiternity U برای همیشه
aeon U برای همیشه
forever U برای همیشه
perpetuity U برای همیشه
foreverness U برای همیشه
eternity U برای همیشه
adinfinitum U برای همیشه
eternality U برای همیشه
forever U برای همیشه
infinite time U برای همیشه
ay U برای همیشه
ad infinitum U برای همیشه
forever and a day <idiom> U برای همیشه
evermore U برای همیشه
immortality U برای همیشه
sinedie U برای همیشه
for keeps <idiom> U تا ابد ،برای همیشه
for good <idiom> U برای همیشه ،پایدار
temporarily U برای زمان مشخص یا نه همیشه
She is always making trouble for her friends. U همیشه برای دوستانش درد سر بوده
on tap <adj.> U همیشه آماده [برای ریختن از شیره بشکه]
It is yours for keeps . U این برای همیشه پیش خودت باشد
to always find something to gripe about U همیشه چیزی برای گله زدن پیدا کردن
permanently U انجام دادن به طریقی که برای همیشه باقی بماند
Carrie is her own worst enemy, she's always falling out with people. U کری همیشه با همه بحث و جدل می کند و برای خودش دردسر می تراشد.
tout temps prist U تسلیم خوانده در برابرخواهان با اعلام این که همیشه برای تحویل یا انجام خواسته حاضر است
a word or two U چند تا کلمه [برای گفتن]
manual alphabet U برای سخن گفتن با کران
evergreens U همیشه سبز همیشه بهار
everblooming U همیشه بهار همیشه شکوفا
evergreen U همیشه سبز همیشه بهار
nothing remains to be told U چیزی برای گفتن باقی نمیماند
to mumble [away] to oneself U برای خودشان زیر لب سخن گفتن
On the recent developments he had nothing to say. U در باره تحولات اخیر او هیچ چیزی برای گفتن نداشت.
to recount something to someone [formal] U برای کسی چیزی را تعریف کردن [یکایک گفتن] [بازگفتن]
get a word in <idiom> U یافتن فرصتی برای گفتن چیزی بقیه دارند صحبت میکنند
rah rah U دارای روحیه دانشجویی شعار دهنده برای دانشکده هورا هورا گفتن
greeted U درود گفتن تبریک گفتن
greet U درود گفتن تبریک گفتن
greets U درود گفتن تبریک گفتن
to answer in the a U اری گفتن بله گفتن
hen and chickens U همیشه بهار همیشه بهار باغی
sputters U تند ومغشوش سخن گفتن باخشم سخن گفتن
sputtered U تند ومغشوش سخن گفتن باخشم سخن گفتن
sputter U تند ومغشوش سخن گفتن باخشم سخن گفتن
year in year out U همیشه
evermore U همیشه
eer U همیشه
alway U همیشه
for evermore U همیشه
anytime <adv.> U همیشه
any time <adv.> U همیشه
ever U همیشه
everywhen U همیشه
ever- U همیشه
frequenter U همیشه رو
always U همیشه
at any time <adv.> U همیشه
at all hours <adv.> U همیشه
at all times U همیشه
sempre U همیشه
ayŠaye U همیشه
incessantly U همیشه
ay U همیشه
for ever and aday U همیشه
tippling U همیشه نوشیدن
tippled U همیشه نوشیدن
tipple U همیشه نوشیدن
tipples U همیشه نوشیدن
resident U که همیشه درکامپیوتراست
stillest U راکد همیشه
marigold U گل همیشه بهار
marigolds U گل همیشه بهار
as usual U مانند همیشه
love lies bleeding U گل همیشه بهار
stills U راکد همیشه
as ever U مانند همیشه
amaranth U همیشه بهار
calendula U گل همیشه بهار
still U راکد همیشه
permafrost U همیشه یخبسته
on tap <adj.> U همیشه در دسترس
stiller U راکد همیشه
insenescible U همیشه جوان
dead load U همیشه بار
immortally U تا جاودان همیشه
residents U که همیشه درکامپیوتراست
i have got him on my brain U همیشه به اوفکر میکنم
at someone's beck and call <idiom> U همیشه آماده پذیرایی
japanese andromeda U بوته همیشه سبزاسیایی
i always photograph badly U عکس من همیشه بد در می اید
chucker U پرتابگر همیشه خطازن
evergreen trees U درختان همیشه سبز
I always stick to my word. U من همیشه سر حرفم می ایستم
positive definite matrix U ماتریس همیشه مثبت
never to be at a loss for an answer U همیشه حاضر جواب بودن
The shell does not always contain a pearl. <proverb> U همیشه در صدف گوهر نباشد .
go steady <idiom> U همیشه بایک نفر قرارگذاشتن
Sara always wanted a puppy. U سارا همیشه یک سگ پاپی می خواست.
non scrollable U که همیشه نمایش داده میشود.
she always had her way U همیشه موافق میل اوعمل می شد
to get straight A's U همه درسها را [همیشه] ۲۰ گرفتن
to pledge one's troth U قول همیشه وفادار را دادن
I always fulfil my promises . U من همیشه به قولم عمل می کنم
to always look for things to find fault with U همیشه دنبال یک ایرادی گشتن
as ... as ever <adv.> U آنطور ... مثل همیشه [سابق]
He always gives in to his wife. U همیشه تسلیم زنش است
cast the first stone <idiom> U همیشه آماده جنگیدن است
jitterbug U آدم همیشه نگران و دلواپس
exceptional U متفاوت ونه مثل همیشه
panicky person U آدم همیشه نگران و دلواپس
nervous Nelly U آدم همیشه نگران و دلواپس
perennially U بطور ماندگاریا دائمی همیشه
I am always ready to help my friends. U همیشه حاضرم بدوستانم کمک کنم
I always make a point of being on time . I always try to be punctual . U همیشه مقید هستم که سر وقت بیایم
eager beaver <idiom> U شخص همیشه داوطلب کار اضافه
couch potato U کسی که همیشه در خانه بیکار می نشیند
in a rut <idiom> U همیشه کار مشابه انجام دادن
A bad workman always blames his tools. <proverb> U کارگر بد همیشه از وسایلش غیبجویى مى کند.
give someone the benefit of the doubt <idiom> U همیشه بهترین را درمورد کسی فرض کن
He has always lived there. U او همیشه آنجا زندگی کرده است.
A constant guest is never welcome . <proverb> U به همیشه میهمان خوشامد گفته نمى شود .
date U افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند
dates U افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
solids U خطایی که همیشه در حین استفاده از یک وسیله ایجاد میشود
solid U خطایی که همیشه در حین استفاده از یک وسیله ایجاد میشود
He is trying to prove himself all the time. U او [مرد] همیشه می خواهد نشان بدهد از پس کار بر می آید.
he is always a little peculiar U او همیشه اندکی اخلاق عجیب از خود نشان میدهد
danger warning level U مقدار موجودی کالا که میبایست همیشه در انبارموجود باشد
man a bout town U ادم بیکاری که همیشه به باشگاه و نمایشگاههای شهر میرود
window U فضایی در صفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
You should always be careful walking alone at night. U همیشه موقع پیاده روی تنها در شب باید مراقب باشید.
douglas fir U یک نوع گیاه همیشه بهار بلندی که در غرب امریکامی روید
window U فضایی درصفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
He's always moaning that we use too much electricity. U او [مرد] همیشه قر می زند که ما بیش از اندازه برق خرج می کنیم.
The grass is always greener on the other side of the fence. <proverb> U مرغ همسایه غازه [مردم دیگر همیشه در موقعیت بهتری هستند.]
clearance fit U اتصالی که در ان حدود دوعضو جفت شونده همیشه مونتاژ را محکم می سازد
hottest U سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
hot U سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
hotter U سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
resident U داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
residents U داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
absolute address U مرجع صفحه گسترده که همیشه به یک خانه اشاره میکند حتی اگر به محل دیگر کپی شود
kratom U [درختی همیشه بهار و در عین حال برگریز استوایی که از خانواده قهوه است و برگش مصرف داروئی دارد]
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
The whole problem with the world is that fools and fanatics are always so certain of themselves, and wiser people so full of doubts. U مشکل اصلی در دنیا این است که احمق ها و متعصب ها همیشه از خودشان مطمئن و انسان های عاقل پر از تردید هستند.
After a few days out of the office it always takes me a while to get into gear when I come back. U بعد از چند روز دور بودن از دفتر همیشه مدتی زمان می برد تا پس از بازگشت دوباره سر رشته امور را به دست بیاورم.
microsoft U بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
straight "A " student U دانش آموزی [دانش جویی] که همیشه همه درسها را ۲۰ می گیرد
adduse U گفتن
to weep out U گفتن
iteration U گفتن
informing U گفتن
pshaw U اه گفتن
to tell a story U گفتن
saith U گفتن
informs U گفتن
utterance U گفتن
utterances U گفتن
get out U گفتن
mouths U گفتن
mouthing U گفتن
relates U گفتن
mouthed U گفتن
mouth U گفتن
relate U گفتن
inform U گفتن
vituperate U بد گفتن
tells U گفتن
rehearsing U گفتن
bubbles U گفتن
viyuperate U بد گفتن
bubbled U گفتن
rehearsed U گفتن
bubble U گفتن
say U گفتن
rehearse U گفتن
telling-off U گفتن
let out <idiom> U گفتن
rehearses U گفتن
utters U گفتن
uttered U گفتن
to give utterance to U گفتن
tell U گفتن
let (someone) know <idiom> U گفتن
utter U گفتن
says U گفتن
bubbling U گفتن
to sigh out U با اه وحسرت گفتن
to put it on U اغراق گفتن
to pull U اغراق گفتن
to make a remark U سخن گفتن
to throw the hatchet U اغراق گفتن
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1حرف زوری به انگلیسی
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com